دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد؟

پدرم ديروز مي گفت : دلار بالا رفته ، دهن قبر ها كه بسته نشده ، چرا ديگه مردم به هم رحم نمي كنن ؟

مي گفت : من انتظار ندارم قيمت ها پايين بياد ، منتظرم عذاب الهي نازل بشه !

پيامبر مهرباني ها صلي الله عليه و آله و سلم فرمود :

مَن لايَرحَم لايُرحَم وَمَن لايَغفِر لايُغفَر لَهُ وَمَن لايَتُب لايَتوبُ اللّه‏ُ عَلَيهِ؛

هر كس رحم نكند به او رحم نشود، هر كس نبخشد بخشيده نشود و هر كس پوزش را نپذيرد، خداوند پوزش و توبه او را نخواهد پذيرفت.

غررالحكم، ج2، ص438، ح3201

آيا تو چنان كه مينمائى هستى؟

خودتان را مجهز كنيد، مسلح به سلاح معرفت و استدلال كنيد، بعد به اين كانونهاى فرهنگى - هنرى برويد و پذيراى جوانها باشيد. با روى خوش هم پذيرا باشيد؛ با سماحت، با مدارا. فرمود: «و سنّة من نبيّه»، كه ظاهراً عبارت است از «مداراة النّاس»؛ مدارا كنيد. ممكن است ظاهر زنندهاى داشته باشد؛ داشته باشد. بعضى از همينهائى كه در استقبالِ امروز بودند و شما - هم جناب آقاى مهماننواز، هم بقيهى آقايان - الان در اين تريبون از آنها تعريف كرديد، خانمهائى بودند كه در عرف معمولى به آنها ميگويند «خانم بدحجاب»؛ اشك هم از چشمش دارد ميريزد. حالا چه كار كنيم؟ ردش كنيد؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به اين جبهه است؛ جان، دلباختهى به اين اهداف و آرمانهاست. او يك نقصى دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهاى اين حقير باطن است؛ نمىبينند. «گفتا شيخا هر آنچه گوئى هستم / آيا تو چنان كه مينمائى هستى؟».  ما هم يك نقص داريم، او هم يك نقص دارد. با اين نگاه و با اين روحيه برخورد كنيد. البته انسان نهى از منكر هم ميكند؛ نهى از منكر با زبان خوش، نه با ايجاد نفرت. بنابراين با قشر دانشجو ارتباط پيدا كنيد.

http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=21151

فرهنگ تملق

نكتهاى كه من مي خواهم عرض كنم، اين است كه اين اظهار محبت منتهى نشود به گفتن سخنانى و بيان تعبيراتى كه مبالغهآميز بودن آنها براى همه آشكار است. البته شعر جاى اغراق و مبالغه است؛ اما اين كه از افراد كوچك و ناقصى از قبيل اين حقير، با تعبيراتى اسم بياوريم كه مخصوص بزرگان عالم آفرينش است، مربوط به معصومين است، مربوط به انبياء و اولياء است، چيز خوبى نيست. ما اين فرهنگ را نبايد در جامعه گسترش دهيم. حذف اين گونه تعبيرات، هيچ منافاتى با محبت طرفينى هم ندارد.( بيانات در ديدار معلمان و اساتيد استان خراسان شمالى‌)

http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/21135/B/13910719_0621135.jpg

فداي ضريح خوشكلتون

این شعر مست تکیه زده بر ضریح تو
مستی که روی پاش به زحمت بایستد

هادي جان فدا

....  قم دل مي شود

ازشب میلاد تو این گونه حاصل می شود
ماه روز اوّل ذی القعده کامل می شود
بارها سر در می آرد از شب میلاد تو
تا که جبرائیل از خورشید غافل می شود
گوئیا شأن نزولش می شود ایران ما
هرچه بر "موسی بن جعفر" سوره نازل می شود
پای او "شاه چراغ" و دست ها "عبدالعظیم"
چشم ایران چون که مشهدگشت ، قم دل می شود
خاک مشهد نسخه ی ایرانی کرب و بلاست
حضرت معصومه زینب را معادل می شود
هرچه قابل تر در این مجموعه ناقابل تر است
هرچه ناقابل در این مجموعه قابل می شود
هرکسی از خویش داخل گشت خارج می شود
هرکسی از خویش خارج گشت داخل می شود
هرکسی در شهر عاقل گشت عاشق هم نشد
هرکسی در صحن عاشق گشت عاقل می شود
رتبه ها بر عکس دنیا می دهد اینجا جواب
شاه با ترفیع در صحن تو سائل می شود
در حریمت شعر گفتن کار خود را می کند
"
شاطر عباس قمی" هم گاه "دعبل "می شود
اشک وقتی واقعی شد در حرم هم سرگرفت
پس به جای مُهر پیشانی من گل می شود
هر کسی طرز ارادت را به تو توضیح داد
صاحب یک جلد توضیح المسائل می شود
گوشه ای از لطف پنهان تو که معلوم نیست
گوشه ای از لطف معلوم تو "فاضل" می شود
تاچهل شهر مجاور وسعت اکرام توست
پس من همسایه ات را نیز شامل می شود
مشکلات سختم آسان شد ولی کاری بکن
دل بریدن از تو دارد باز مشکل می شود
مهدی رحیمی

در شهر طوس میکده تاسیس کرده ای ؟

وقتی همه به عشق تو پروانه می شوند

پروانه ها کنایه و افسانه می شوند

با دیدن جمال زلیخا کُش شما

یوسف شناس ها همه دیوانه می شوند

شب ها به عشق باده ی نابت شیوخ شهر

شاگردهای حوزه ی میخانه می شوند


متن كامل شعر استاد قاسمي را در ادامه مطلب ببينيد

ادامه نوشته

شاه شوم، ماه شوم، زر شوم‏ در حرمت باز کبوتر شوم‏

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيىٰ، از أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، از حُسَيْنِ، نقل مي كندَ:از أَبَا الْحَسَنِ ،امام رضاعليه السلام در خواست كردم دعائي به من تعليم كند،پس حضرت فرمودند بگو: «اللّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ وَ اسْمِكَ الْعَظِيمِ، وَ بِعِزَّتِكَ الَّتِي لَاتُرَامُ ، وَ بِقُدْرَتِكَ الَّتِي لَايَمْتَنِعُ مِنْهَا شَيْ‌ءٌ، أَنْ تَفْعَلَ بِي كَذَا وَ كَذَا». و رقعه شريفه اي را به خط مبارك براي من فرستادند كه نوشته بود بگو :« يَا مَنْ عَلَا فَقَهَرَ، وَ بَطَنَ فَخَبَرَ، يَا مَنْ مَلَكَ فَقَدَرَ، وَ يَا مَنْ يُحْيِي الْمَوْتىٰ وَ هُوَ عَلىٰ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ، صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ افْعَلْ بِي كَذَا وَ كَذَا، ثُمَّ قُلْ: يَا لَاإِلهَ إِلَّا اللّهُ ارْحَمْنِي، بِحَقِّ لَاإِلهَ إِلَّا اللّهُ ارْحَمْنِي». و در رقعه اي ديگر به من امر كردند كه بگويمَ: «اللّهُمَّ ادْفَعْ عَنِّي بِحَوْلِكَ وَ قُوَّتِكَ؛ اللّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ فِي يَوْمِي هذَا وَ شَهْرِي هذَا وَ عَامِي هذَا بَرَكَاتِكَ فِيهَا؛ وَ مَا يَنْزِلُ فِيهَا‌مِنْ عُقُوبَةٍ أَوْ مَكْرُوهٍ أَوْ بَلَاءٍ، فَاصْرِفْهُ عَنِّي وَ عَنْ وُلْدِي بِحَوْلِكَ وَ قُوَّتِكَ؛ إِنَّكَ عَلىٰ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ؛ اللّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ زَوَالِ نِعْمَتِكَ، وَ تَحْوِيلِ عَافِيَتِكَ، وَ مِنْ فَجْأَةِ نَقِمَتِكَ، وَ مِنْ شَرِّ كِتَابٍ قَدْ سَبَقَ؛ اللّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ نَفْسِي، وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ دَابَّةٍ أَنْتَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا؛ إِنَّكَ عَلىٰ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ، وَ إِنَّ اللّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عِلْماً، وَ أَحْصىٰ كُلَّ شَيْ‌ءٍ عَدَداً».

_____________________________________

كلينى، ابو جعفر، محمد بن يعقوب، الكافي ، جلد4، ص510 و 511‌ ، حديث 19

هله تا دو چشم حسرت سوی خاکدان نماند

داستان دلبستگي مقام معظم رهبري و كتاب از آن رشته هاست كه سر درازي دارد. فقط همين قدر بدانيد كه دوستی چند سال پیش از قول ايشان نقل مي کرد: «يكي از چيزهايي كه هميشه حسرتش را مي خورم و به خاطر اقتضائات رهبري نمي توانم به سراغش بروم، قدم زدن در همين راسته كتاب فروشي هاست! كاش مي شد...»


به گزارش جهان به نقل از مشرق