... أَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَكَتْهُ مَلائِكَةُ السَّمآءِ،

                   أَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضيبِ،

                                               أَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْس المرفوع

 

مانده بر دوش زمین ، رنج مسیر سفرت

آسمان هم شده با گریه ی خود نوحه گرت

سفر کوفه و دروازه  ی ساعات و حلب..

چه سفرها... چه سفرها که نکرده ست سرت!

چه سفرها که نکرده ست سرت بر نیزه!

چه ستم ها که ندیده ست دو چشمان ترت

مجلس شام و تنور و طبق و تشت طلا..

چند تابوت ..که افتاده به آنها گذرت؟

کوهی از درد :سراسیمه دوان است پی ات

رودی از ناله سرازیر شده پشت سرت

راه افتاده  به تشییع سرت، شهر به شهر

پابه پای تو نسیمی که شده همسفرت

...

...آه دریا ! چه گذشته ست به روزت که چنین

مانده بر دوش زمین رنج مسیر سفرت؟

مریم سقلاطونی