ای خدایی که نزدیکی به کسی که آرزوی نزدیک شدن به تو را دارد.

یا مقیل العثرات اقلنى عثرتى یا مجیب الدعوات اجب دعوتى یا سامع الاصوات اسمع صوتى و ارحمنى و تجاوز عن سیئاتى یا ذاالجلال و الاكرام یا ارحم الراحمین


قومی که جان به حضرت جانان همی برند

شور آب سوی چشمهٔ حیوان همی برند

جان بر طبق نهاده به دست نیاز دل

پای ملخ به نزد سلیمان همی برند

آن دوست را بجان کسی احتیاج نیست

خرما ببصره زیره بکرمان همی برند

این راه را که ترک سر است اولین قدم

از سر گرفته‌اند و به پایان همی برند

میدان وصل او ز پی عاشقان اوست

وین گوی دولتی‌ست که ایشان همی‌برند

بیچارگان چو هیچ ندارند نزد دوست

آنچه ز دوست یافته‌اند آن همی برند

گر گوهر است جان تو ای سیف زینهار

آنجا مبر که گوهر از آن کان همی برند

غزل زیبای شیخ اجل سعدی شیراز